چهار شنبه 18 بهمن 1391 |
سنگی که طاقت ضربه های تیشه را ندارد هرگز تندیس نخواهد شد،
از زخم تیشه خسته نشو که وجودت شایسته تندیس است.
هرگاه از غروب بی عاطفه خسته شدی به یاد کسی باش که به یادت هست
قانون معرفت میگه: به قلب ما نزدیک است کسی که از چشم های مال دور است
اگر روزی محبت کردی بی منت،
لذت بردی بی گناه ،
بخشیدی بدون شرط،
بدان آن روز واقعا زندگی کرده ای.
لعنت به همه قانون های دنیا که در آن شکستن دل پیگرد قانونی ندارد.
هیچ وقت واسه تنهایی خودم نگریستم ،
دلتنگ کسانی شدم که منو تنها گذاشتن
مرا ببخش به تو پیله کرده ام ،
قدری طاقت بیار پروانه میشوم میروم.
برایم تعریف کن هرگز فراموش نشدن چه حالی دارد.
من یاد خوش دوست به دنیا ندهم،
لبخند خوشش به حور رعنا ندهم
گر یاد کند مرا هر از گاهی چند ،
گرد رخ وی به چشم بینا ندهم.
زخمهایت را پنهان کن ،
مردمان اینجا زیادی بانمک اند.
سینه ام یک دفتر تا خورده است،
واژه هایش خیس و سرد و مرده است،
من نمی گویم ولی انصاف نیست،
دوریت صبر دلم را برده است.
شاید با هم بودن به سختی تکرار شود
اما به یاد هم بودن را هر لحظه میتوان تکرار کرد...
در انتهایی بیکسی گریه امونم نمیده،
هیچی مثل دیدن تو نفس به جونم نمیده.
گر پرسند آخرین نفست به یاد کیست؟
گویم یاد کسی که بی وفایی در ذاتش نیست.
با اینکه ازت دورم ولی هر وقت دستمو میذارم رو قلبم میبینم که سر جاتی
گرچه جدا از تو ولی همیشه با تو زیستم
من و تو نکن، که من کسی به جز تو نیستم
دوستی های دیرینه معنای زندگی هستند،
هرجا هستی باش ، به یادت حس خوبی دارم.
قلب زیبایت را در صفحه چشمانم میگذارم تا چراغی باشد برای شبهای دلتنگیم.
دریا باش تا بعضی ها از با تو بودن لذت ببرن و بعضی ها که لیاقت تو رو ندارن در تو غرق شوند.
تکرار همه چیز توی دنیا خسته کنندست
اما تو مثل نفسی ،تکرارت تضمین کننده زندگیست.
رو به قبله می نشینم خسته با حالی عجیب
از ته دل مینویسم انت فی قلبی عزیز.
مخلص اونایی که چراغ رفاقتشون همیشه واسه ما نفت داره و می سوزه
نظرات شما عزیزان:
نویسنده : مامان شایان
|